Friday, August 11, 2006


سلام... بحثی مطرح است با عنوان شرط حق مطلقه ساختن زن توسط خود در عقد نامه
نمی توان در عقد نامه به زن حق طلاق داد زیرا که با منطوق و مفهوم م 1133 ق .م در تضاد و شرط مخالف مقتضای ذات عقد است
اما طبق م 1119 ق.م که از شروط ضمن عقد و توکیل به زن برای طلاق بحث می کند زن محق است که در ضمن عقد چنین وکالتی را برای مطاقه ساختن خود از مرد بگیرد شرایط م 1119 حصری نیست و تمثیلی است و طبق نظر استاد کاتوزیان وکالتی که به زن داده می شود ممکن است مطلق و بدون قید و شرط باشد تا زن بتواند هرگاه که بخواهد خود را طلاق دهد البته زن که در اینجا وکیل شوهر در مطلقه ساختن خود است باید به دادگاه مراجعه و گواهی عدم امکان سازش را دریافت کند بنابر این این امر با شرایط بی فایده ای که هم اکنون در عقد نامه هاست کاملن متفاوت است و در قسمت سایر شرایط این گونه درج می شود ضمن عقد لازم حاضر و ضمن عقد خارج لازم که به اقرار عقد خارج لازم فی مابین بطور شفاهی منعقد گردیده زوج به زوجه وکالت با حق توکیل غیر با محفوظ ماندن داشتن اختیار برای زوجه جهت عزل وکیل انتخابی خویش یا جایگزینی ان داده و میدهد که بنا به هر دلیل و مدرک و با مراجعه به دادگاه صالح زوجه می تواند خود را بهر نوع از انواع طلاقها و یا قبول بذل یا هر شرط مطلقه نماید و زوج حق عزل زوجه یا ضم امین یا ضم وکیل را در این مورد ضمن عقد لازم مذکور از خود سلب و ساقط نمود هرچند وکالت عقد جایز است اما به دلیل لازم بودن عقد نکاح شرط جایز ضمن عقد لازم هم لازم فرض می گردد
مطلبی که در فوق نوشته ام را در 2 عقد نکاح به دوستانم پیشنهاد دادم و و با همین متن شرط ذکر گردیده است و و با توجه به روشنفکر بودن همسران 2 دوست من بدون مشکلی سردفتر ان را درج کرده است ....ضمنن من فوق حقوق جزا دارم شاید سوادم قد بچه های فوق خصوصی نباشه اما چون تز من در مورد زنان بوده به این قسمت ماجرا تسلط داشتم امیدوارم که روزی رو ببینم که اقایون خود پیشنهاد چنین وکالتی رو قبل ازدواج به نامزد خود بکنن از اینکه خیلی فمنیستم منو ببخشد البته من فمنیست افراطی هرگز نبوده و نیستم

سلام... بحثی مطرح است با عنوان شرط حق مطلقه ساختن زن توسط خود در عقد نامه
نمی توان در عقد نامه به زن حق طلاق داد زیرا که با منطوق و مفهوم م 1133 ق .م در تضاد و شرط مخالف مقتضای ذات عقد است
اما طبق م 1119 ق.م که از شروط ضمن عقد و توکیل به زن برای طلاق بحث می کند زن محق است که در ضمن عقد چنین وکالتی را برای مطاقه ساختن خود از مرد بگیرد شرایط م 1119 حصری نیست و تمثیلی است و طبق نظر استاد کاتوزیان وکالتی که به زن داده می شود ممکن است مطلق و بدون قید و شرط باشد تا زن بتواند هرگاه که بخواهد خود را طلاق دهد البته زن که در اینجا وکیل شوهر در مطلقه ساختن خود است باید به دادگاه مراجعه و گواهی عدم امکان سازش را دریافت کند بنابر این این امر با شرایط بی فایده ای که هم اکنون در عقد نامه هاست کاملن متفاوت است و در قسمت سایر شرایط این گونه درج می شود ضمن عقد لازم حاضر و ضمن عقد خارج لازم که به اقرار عقد خارج لازم فی مابین بطور شفاهی منعقد گردیده زوج به زوجه وکالت با حق توکیل غیر با محفوظ ماندن داشتن اختیار برای زوجه جهت عزل وکیل انتخابی خویش یا جایگزینی ان داده و میدهد که بنا به هر دلیل و مدرک و با مراجعه به دادگاه صالح زوجه می تواند خود را بهر نوع از انواع طلاقها و یا قبول بذل یا هر شرط مطلقه نماید و زوج حق عزل زوجه یا ضم امین یا ضم وکیل را در این مورد ضمن عقد لازم مذکور از خود سلب و ساقط نمود هرچند وکالت عقد جایز است اما به دلیل لازم بودن عقد نکاح شرط جایز ضمن عقد لازم هم لازم فرض می گردد
مطلبی که در فوق نوشته ام را در 2 عقد نکاح به دوستانم پیشنهاد دادم و و با همین متن شرط ذکر گردیده است و و با توجه به روشنفکر بودن همسران 2 دوست من بدون مشکلی سردفتر ان را درج کرده است ....ضمنن من فوق حقوق جزا دارم شاید سوادم قد بچه های فوق خصوصی نباشه اما چون تز من در مورد زنان بوده به این قسمت ماجرا تسلط داشتم امیدوارم که روزی رو ببینم که اقایون خود پیشنهاد چنین وکالتی رو قبل ازدواج به نامزد خود بکنن از اینکه خیلی فمنیستم منو ببخشد البته من فمنیست افراطی هرگز نبوده و نیستم

Wednesday, August 09, 2006


امروز روز پدره قبلنا از این چیزا نبود مد جدیده ولی خب حالا جای شکرش باقیه که حداقل بعضی موقعها میذارن برای بعضی چیزا شاد بود تازگی ها که یاد گرفتیم فقط غصه بخوریم ملت درد و گریه ماییم دیگه برای مردم این جزیره خوشی مدتهاست که مرده همه به دپرس بودن عادت کردن اصلن اینجوری تریپ برداشتن شده یه کلاس ....
هرچند دور و برت رو که نگاه کنی میبینی که ادمای الکی خوش هم کم نیستن ها ادمایی که به هر بهانه دوست دارن دور هم جمع شن الکی بگن لودگی کنن اگه یه کم خاله زنک باشن یه کم هم غیبت کنن به هم پز بدن و کمبودا رو جبران کنن کمبودایی که توی دنیای واقعی جایی براشون نیست اخه متصرفین جزیره دیگه بهشون از این اجازه ها نمی دن جزیره رو که خفقان گرفت مردم مجبور شدن که خواسته هاشون رو از راه دیگه با روش دیگه جبران کنن نمی دونم که میگیری چی میگم دوست من یا نه ولی کاش بدونی که دیگه جایی برای نفس کشیدن توی این جزیره نیست هوا مسمومه و ادما مدهوشن ادمایی که گیر کردن توی منجلاب جزیره حتی نای دست و پا زدن رو هم ندارن

Monday, August 07, 2006


سلام ...الان دارم زیبا شیرازی گوش می دم حسابی هم حال می کنم اخ که من چقدر صدای این زن رو دوست دارم بد نبود ما هم یه صدای خوب داشتیم ها باشه بهر حال هر کس باید با یه چیزایی دلش خوش باشه...دورو برم رو که نگاه می کنم میبینم تمام ادمایی که یه روز دوستای صمیمی ام بودن همه برای ادامه تحصیل رفتن خارج جای تعجب نداره اینجا نمیشه موند و تحمل کرد اگه منو امثال من هم موندیم مشکلی داریم که نمی تونیم بریم و گرنه الان بهترین گزینه نموندنه.....کاش دنیای این جزیره لعنتی من هم یهو عوض می شد و من هم می تونستم نفس بکشم راحت راحت توی جایی که دوستش داری .
امروز با ادمی صحبت کردم راجع به جزیره تنهایی برگشت هر چی دلش خواست به من گفت اینکه من ادم خاکستری هستم اینکه خودم رو می خوام توی این جزیره حبس کنم اینکه حرفای گنگی میزنم اینکه با این کارم دارم عقده ای بودنه خودم رو ثابت می کنم اما من اصلن نفهمیدم چرا اینا رو می گفت هر کس جهان ذهنی خودش رو داره و خودش می تونه برای انچه که توش زندگی می کنه اسم بذاره من چیزی بهش نگفتم اما اون با فحش و بی حرمتی کردن تمومش کرد جالبه نه
گاهی اوقات تنهایی انگار یعنی جزام اونم برای ادمایی که مدت هاست توی دنیای تو مردن و تو فقط هر چند وقت یک بار مجبوری تحملشون کنی و این زیاد هم بد نیست چون دنیا رو فقط ادمای خوب پر نمی کنن تو باید بدا رو ببینی تا با خوبا حال کنی

Saturday, August 05, 2006



سلام..باز اومدم با هزار تا فکر که اذیتم می کنه الان توی جزیره ظهره هوا گرمه و حتی کولر هم جواب نمیده ....چند روزه اخوی با خانمش از جزیره شون اومدن اینجا جزیره ای که توش غریبی اما همه بلدن بهت احترام بذارن جایی که برای زیستن می شه امیدوار بود جایی که خسته نمی شی از حرفایی که به تو ر بطی نداره چیزایی که تو براشون ارزشی قایل نیستی خستت نمیکنن و.... من جزیرهام رو دوست دارم تا اونجایی که این اشغالگران محترم یه بای بای کوچیک بکنن و برن !! یعنی می شه ....
امروز رفتم دانشگاه برای پیگیریه کارام که اخه اخرش چی می شه من اجازه دارم ادامه تحصیل بدم یا نه حق دارم به چیزی که براش زحمت کشیدم برسم یا نه اما همه فقط تو رو به اون یکی پاس میدن ... توپ فوتبال دیدی انگار منم دیگه...بعد اینکه فوق لیسانسم رو گرفتم گفتم دیگه شاخه فیله شکست ( مگه فیل شاخم داره )اما بعد دویدیم برای دکترای لعنتی بعد فهمیدیم نه بابا اینجا کجاست تو امتحان میدی نمره مقبول هم می اری اما هنوز به جای ضوابط باید معتقد به روابط بود
اره دوست من اینجوری بود که افسرده و غمگین با یکی از دوست جونام از انقلاب تا ولیعصر راه رفتیم وغصه خوردیم ! فکر کردیم و فهمیدیم که فقط سوختیم و عرق کردیم و به هیچ جا نرسیدیم جز میدونه ولیعصر

Wednesday, August 02, 2006


چرا اینقد کوچولو نوشتم قول می دم دیگه مورچه راه نندازم ...بریم که جزیره رو اب گرفت با این گند کاریهای متصرفین!!

اینجا جزیره منه ....من حنام مسلمن اسم خودم نسیت زیاد تلاش نکنید که صاحب جزیره رو بشناسید هرچند کار سختی نیست .....قراره از امروز از جزیره براتون بگم از اینجا که کم کم داره اب می گیرتش و هیشکی عین خیالش هم نیست جالبه نه؟
این شاید چهارمین جایی باشه که برای قرقره خاطراتم پیدا می کنم بعد از همه قلمی هام که دارن خاک می خورن.....اخه یه روز میرسه که به خودت می گی بابا 15 ساله داری یواشکی می نویسی و خودت هم می خونی و حسابی هم حال می کنی خب بسه دیگه یه ذره هم داد بزن حتی اگه شده پشت یه نقاب توی یه دنیای الکی با ادمهای الکی ....هرچند بازم می دونم اینجا هم تنها خوانندهام خودمم یعنی همیشه اینجور بوده ها فکر نکنی قصه امروز و فرداست اما بی خیال ....ادمهای جزیره خیلی وقته که خوابن از همون روزی که خواستی یه راه دیگه بری راهی که شبیه ظاهرت نبود و واسه همین همه فک هاشون باز مونده بود که اقا یارو دیوانه است یا این معدل و این وضعیت درسی می خواد بره ادبیات بخونه!!!!!!!!!!نه بابا حتمن زده به سرش ...چیزی که دارم برات می گم مال دقیقن 12ساله پیشه روزی که می خواسم برم دبیرستان .....این ماجرا به اینجا ختم نشد ادامه داشت تا همین امروز که همه چیم مایه تعجبه .....حالا کم کم می گم برات ....