Friday, December 05, 2008

دست آوردهای این روزها

ما زنده ایم هنوز و نمردیم علی رغم دشواریهای بی پایان زندگی
اما در این روزها
تازگیها به این نتیجه بزرگ رسیدیم که دیگر از آمپول نمی ترسیم و بس به خورمان می افتخاریم
.........................
نتیجه دیگر اینکه تعارف آمد و نیامد دارد، به یه بابایی تعارف کردیم که حاضریم کاری را بی چشم داشت برایت انجام دهیم فرمود خب پس انجام بده بی چشم داشت! دستت درد نکند و ما با چشم حیران مانده بودیم که بابا تو دیگه کی هستی
........................
قرار است به زوکی همان به زودی خودمان ، دندانهایمان را بسپاریم به دست دندان پزشک و میترسیم بد جور، کاش روزی برسد که از دندان پزشک هم نهراسیم والله
............................
دلمان همچنان زندگی بی دغذغه را می طلبد اما کو این مدل زندگی
..............................
سیصد بار این جزیره را باز کردیم که چیزی بنگاریم حالش را نداشتیم الان هم در حال دانلود هستیم و بیکار وگرنه باز هم نمی نگاشتیم حالا بگو که وقتی نگاشتی چه گهربار نگاشتی که این قد دم می زنی
..............................
به یه بابایی خبر از کار جدید مان پشت تلفن دادیم از شدت حسادت بغض کرد و نزدیک بود اشکش در آید که ما سریع درکش کردیم و بحث را بستیم و گفتیم حالا معلوم نیست تو رو خدا فعلن نمیر
نمی دانیم چرا ما بلدیم موفقیت مردم راببینیم اما آنها به حد سکته می رسند وقتی میفهمند ما موفق شدیم که مثلن دستمان را در دماغمن فرو کنیم
تازه یکی از همین آدمهای با سعه صدر دیروز علنن گفت من سر فلان موضوعی که تو با یه یارویی داشتی سه روز با شوهرم قهر بودم
وای خدای من
همین دیگه ما توی خانه خودمان لم می دهیم به خیال اینکه داریم زندگی می کنیم دیگران آن ور تر دارند زندگی ما را میبرند بالای منبر و می آورند پایین
نکنید به خدا
زشته ، قباحت داره ، فضولی و حسودی بده به خدا
مردم جان بده