Saturday, February 14, 2009

دلیل ننوشتنهای ما

واقعن چرا من نمی نویسم ! البته از نظر خودم تنها دلیلش دو تا مسئله گنده است اینکه اول از همه از صبح تا چهار بعد از ظهر نیستم و توی دفتر در حال سماق مکیدنم اما اونجا نوشتنم نمی آد دلم میخواد توی خونه مثل سابق بنویسم هر چند که همین الان دارم از دفتر باهاتون می گپم اما پوزیشن اینجا رو برای نوشتن دوست نمی دارم از اون طرف از ساعت پنج هرروز تا هشت و نه در حال نگاریدن رساله کذایی ام اگه هم ننگارم در حال سرچ مطلب یا توی خونه یا توی سایت دانشگاه ام روزهای تعطیل که کل روز رو می نگاریم اگه هم وقت خالی شه یه دو دقیقه در اختیار خانواده و اهل و عیالیم همین ! ساعات بیکاری طی روزهای هفته فک کنم وقت دستشویی رفتن و حمام کردن و شاپینگ نمودن و ملزومات دیگر زندگی می شود حالا همه می گن چرا نیستی خبری ازت نیست بابا به جون خودم وقت ندارم وگرنه مگه دیووونه ام که نباشم !
...........................
خب ولنتاینتون هم مبالک باشه هوارتا ! این روزها داریم شاخ در میآریم از حرکات محیر العقول رفقا که چه کادوهای بی ربطی بهم میدن مثلن طرف به پسره طلا و سکه میده یا پسره یه دو جین کادو میبره برای دختره بابا یه ریزه هیجان زده نشید فقط روز عشقه نه روز پوز زنی !
.................................
دلم یه کم قدیما رو می خواد یادتونه می گفتم دلم همش روتین شدن می خواد حالا می گم همون قبلنها بهتره
خدا خودش هم نمی دونه من چی میخوام که بهم بده باید بزودی تکلیفمون رو با هم روشن کنیم خودم و خدا رو میگم !
خب نوشتم که بدونید صاحب جزیره زنده است فعلن البته