Monday, May 11, 2009

لاست این کوفت دوست داشتنی

امتحان جا م ع هم تمام شد ، باورم نمیشه این امتحان کذایی رو داده باشم چقدر توی این ماههای اخیر همش دردسر این امتحان کذایی رو داشتیم می گن وقتی دانشجوی دکتری امتحان جامع اش رو با موفقیت می گذرونه دیگه رسمن می شه بهش گفت دکتر حالا ما با رسمی و غیر رسمی اش کار نداریم اما خدا کنه همه نمره هاش با موفقیت پاس شه که من اساسن حوصله تجربه مجدد این روزها رو ندارم به خدا
........................................................................
می خوام بر پیش دکتر بگم بابا من همش خوابم می آد چی کار کنم چرا هیچ راهی براش نیست خودم البته می دونم که واکنش بدنی من نسبت به استرس و نگرانی خوابه اما نمی دونم چرا این استرسه تموم نمیشه بد مصب
............................................................. ...
چلچراغ هفته پیش نوشت بود « لاست این کوفت دوست داشتنی » با یه عکس از ساویر عزیز، خب کاملن موافقم با تیتری که داده بود ، اما شما هم همین حس من رو داشتین وقتی اولین قسمت لاست رو دیدین من حس کردم دارم ورژن جدیدی از خانواده دکتر ارنست رو میبینم یادش بخیر چقدر دوست داشتم سریالهای کارتونی اون موقع رو که تا دلت بخواد واقعی و دم دستی بود
..............................................................
فک کن صبح توی دفتر نزدیک به سه ساعت لاست دیده باشی در حساس ترین قسمتها ، ظهر بری فیلم حریم رو توی سینما با صدای دالبی ببینی ( توضیحن که فیلم مثلن ترسناکه و برای زیر سیزده سال توصیه نمیشه اما ما علی رغم کوچکولو بودن رفتیم از سر کنجکاوی تا یک عدد فیلم ایرانی ترسناک رو برای اولین بار در سینما تجربه کنیم اونم با صدای دالبی که البته واقعن اگه هم یهو شکه میشدی بابت صداهای قوی اش بود ) بعد شب توی خونه از شبکه چهار اتاق چهارده صفر نه رو ببینی که اونم زیرش زده برای پایین شانزده سال توصیه نمیشه بعد نزدیک عصر هم یه عالمه کباب ترکی امیر خورده باشی و ضمن دیدن فیلم ها هم دو بسته ام اند ام و لینا نمکی قورت داده باشی قبل ظهرش هم توی جمعیت نمایشگاه کتاب له شده باشی حالا واقعن فک می کنید من شب رو چگونه صبح کردم !! آفرین درست گفتید با خوابهای بی سر وته ! خواب میدیم دیوونه شدم و هی با صدای بلند دالبی قاه قاه می خندم هی یه آدم مو بلند وحشتناک توی اتاق ظاهر می شه و من راهی برای خروج از اتاقه ندارم و کشتی نجات هم هیچ وقت نمیرسه و دکتر جک ای هم نیست که به من یه چیزی جهت رو دل بده
بگو بی جنبه روزت رو مثل آدم بگذرون دیگه
ولی بی شوخی خواب که نداشتم اما حالا با این همه خوابهای عجق وجق دیگه نور علا نور شدم