اینک
تکرار یک قیلوله ی بی بَختک
برای من ِ خواب زده
و اعتمادِ لرزان ِمن
به دروغهای همیشه صادق ِ تو
پایان این غم نامه را تو رقم بزن
که مرگ را آشنایی و
شانه هایت استوار......
ششم اردیبهشت ماه هزار و سیصد وهشتاد و پنج خورشیدی - تهران، بوفه دانشکده حقوق ، ساعت پنج عصر
halam az harchi marde ahmaghe beham mikhore chera ina unhame ehsaso nemifahman??????????
ReplyDeleteنمی دونم مریم جونم اگه می دونستم الان یه دختر نبودم
ReplyDeleteبذار بگم این بار من رقم زدم رفتم بی خبر حتی.
ReplyDeleteدورود/
ReplyDeleteعزیزم توی بوفه دانشکده حقوق هیچ
افلاطونی نبود که شونه هاش به کار
بهتری به غیر از مرگ بیاد ؟!
این قیلوله ی بی بختک ت رو هستم
شدید .. البته اگه وقتی واسه قیلوله
باشه .. !
وقت خوش ././././././././././.