چهل روز گذشت
بدین وسیله از کلیه رفیقان و نا رفیقانی که ما را در این
چله نشینی
به روشهای مطلوب خود همراهی کردند سپاس گذاری می نماییم
..............................................
ممنون از خدا برای گشایش چشمان بسته ام ، برای تمام صبری که داد، برای تمام تحملی که از نا کجا آباد دلم به من نشان داد
ممنون از مامان گلم برای همه انرژی نهفته ای که به من رساند
ممنون از خودم که هر چه بغض بود را بعد دو هفته خفه کردم و خود را به خدا سپردم تا بلند شدن را ساده تر یاد بگیرم
ممنون از رفقا ،از ساناز و مریم گلی خوبم که هر چه خنده و دیونه بازی بود برای من خرج کردند و هر چه رفاقت بود برای شنیدن من بدون هیچ قضاوتی نشان دادند
و
ممنون از تو که رفتی
و
ممنون از شماهایی که رفتن او را هموارتر کردید و می کنید
و
ممنون از تویی که در فردایی نیامده می خوانی و می شنوی و میفهمی
.....................................................................................................
حالا که رسمن تمام شدیم و خاک شدیم و چهلم مان هم گذشت بازهم روزها را می شماریم
؟
خدا می داند که فردا چه می شود