Wednesday, October 15, 2008

رنگ و وا رنگ

توی خونه نشسته بودم و داشتم برای امتحان آی سی دی ال آماده می شدم که یهو گوشی ام زنگ خورد از این بازاریاب های ایران سل بود گفت یه خط داره عین شماره 912 من که فقط یه شماره اش فرق می کنه منم دیدم بد نیست یه خط ایران سل داشته باشم حداقل این یکی دیگه دست هر کسی و نا کسی نمی افته هر چند الان افتاده دیگه با این حال گقتم می خوامش رفتم مدارک رو دادم و گرفتم خوشمان آمد که عین همون خطه اصلی مه فقط یه شماره اش فرق می کنه !
...................................
داشتم از بیرون می اومدم ، سوار یه دونه از این خطی ها شدم دیدم یه اعلامیه زده بود پشت شیشه اش یه آقای مسنی فوت شده بود اسمش خیلی با حال بود! خدا بیامرز اسمش بود جوجو یعنی فامیلش این بود ها! من یه ساعت از خنده داشتم می مردم آخه این آدم به این فک نکرده بهتره بره زودتر اسمش رو عوض کنه بیچاره بچه هاش آخه فامیل آدم جوجو باشه خیلی بده بعد یاد خودم افتادم آخه من توی بولوتوثه موبایلم اسمم جوجو اِ حالا تصور کن فامیل واقعی ام بود دم به دم صدام می کردن حنا جوجو! مثلن توی دانشگاه !وای همه بچه ها حتمن دستم می گرفتن !خیلی ضایع می شد ها
...............................................
من و مریم از چهار آزمون آی سی دی ال دیروز سومی اش رو هم دادیم ، مریم ماشین آورده بود، جایی که میریم امتحان میدیم توی میدون بهمنه! یعنی اون سر دنیا! مریم یه کمی خرید داشت گفت من ماشین می ارم بعد میریم سمت انقلاب پارک می کنیم از اون جا هم میریم اول کتاب می خریم بعد میریم ولیعصر بعد فاطمی خرید هامون رو انجام میدیم ما هم خوش حال ! گفتیم بریم توی جمالزاده پارک کنیم ! آقا مگه جای پارک پیدا شد جُک ماجرا این جا بود که ما از جمالزاده دنبال جای پارک بودیم فک می کنید کجا بالاخره پارک کردیم ؟؟؟ تقاطع تخت طاووس و میدون فرح بخش !!! تعجب نکنید وقتی به قول مریم ، میم و شین عزیز با هم بیرون باشند پت و مت باید جلوشون لنگ بندازن به خدا !!
............................................................
دعوت رو دیدیم اما زیاد خوشم نیومد از حاتمی کییا بیشتر از این ها انتظار داشتم فقط اپیزود خیر اندیش رو دوست داشتم باقی اش نه روی هوا بود ! بهر حال فیلم حاتمی کیا انگار نبود
کنعان هم اونقدر که فک می کردیم خوب نبود اما بدک هم نیست البته دیدن فروتن عزیز در کت و شلوارو کروات برای دوست داران توصیه می شود همین طور دیدن بهرام رادان عزیزم ! یاد سانازی به خیر که فک می کردیم کنعان را با هم میبینیم اما حالا ساناز هلنده و دلمان برایش یه ذره است
باید سه زن را برویم که منیژه حکمت را خیلی دوست دارم ! شنبه احتمالن می ریم
فیلم این اقای مجیدی را هم میبینم فقط برای اینکه بدانم این بار با آواز گنجشکها چه کرده وگرنه مجیدی فیلمساز مورد علاقه من نبوده و نیست

.............................................................................
باقی اوضاع مثل سابقه ! دلمان هم چنان روزی بی دغدغه را آروز می کند اما فعلن آروزیی بی مورد است این روزها و ماهها برای من و خونواده با استرس می گذره چندین ماجرا و مشکل رو باید بگذرونیم دعا کنید همه چی خوب پیش بره همین

4 comments:

Anonymous said...

میدونی یه تکه های کنعان رو دوست داشتم . اصلا یه جاهای رو با کنعان زندگی کردم به واقع.. راستش در مورد کافه هم اگه شد و زدیم خبرت می کنم حتما :)

Anonymous said...

در مورد فیلم ها : آواز گنجشکها از بقیه فیلمای روی پرده بهتره...البته به سلیقه من...

Anonymous said...

سه زن رو هم که دیدیم و اونی که فکر میکردیم نبود!این روزا هیچی اونطوری که ما فکر میکنیم نیست

sanaz said...

salam salam.
1- man emtehan daram o daram mimirammmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm!!!
2- raftam perspolice e satrapi ro didam o az avalesh zer zadam ta khar jory ke halam bad shode bood...
3- 3 zan e manijhe hekmat ro az dast dadam ama.
4- inja jashnvareye film haye iraniye o man khar emtehan daram.
5- delam barat tang shode.
6- delam barat tang shode
1000- delam barat tang shode