Wednesday, February 03, 2010

خلاء ، بزهکار و قالپاق غضنفر من

دنیای عجیبیه گاهی مدام با دنیا کند وکاو می کنی تا به یه مقصدی برسی بعد که می رسی میبینی که چندان آش دهن سوزی نبود و حالا با خود اون مقصد باید کند وکاو کنی تا جاییکه یه روز خسته شی و راضی شی به همه اون چیزی که هست اون چیزی که بوده نه اون چیزی که تو برای بودنش تلاش کردی
................................
تصمیم ام برای یه دوران ِ خلا ،همیشگی مطمئنن نیست اما دوست دارم به لحظه ای برسه که وقتی خواستم خلا رو پُر کنم سراغ چیزی برای پُر کردنش رفته باشم که ارزشش رو داشته باشه این خیلی مهمه برام اون قدر مهم که بعد از یه دوره پریشونی حالا با ترازوی عقل ومنطق آرومتر شدم و این رو باید به فال نیک گرفت برای من
............................
اول سعی میکردم فک کنم متفاوتی اما حالا سعی میکنم به خودم بقبولونم که چقدر اشتباهی گرفته بودم تو رو ، تو هم دقیقن یکی بودی عین تموم اونهایی که یه روز به وجودشون کنار رفقام می خندیدم و باورشون نداشتم اما جالب می دونی چیه این که من فقط سه ماه، فقط سه ماه، مثل رفقام شدم و حالا دوباره وقتی حرف ازدوست داشتن های افلاطونی می شه همون خنده همیشگی می آد رو لبام و می گم بی خیال، تو رو خدا، این حرفها همه کشکه
یه روز وقتی می گفتم کشکه بهم ایراد می گرفتید که آره چون خودت تجربه نکردی این حس رو، این حرف رو میزنی ، ولی حالا چی؟ حالا که نه تنها عین شما بلکه صدها درجه بالاتر و قشنگ تر ازشما اون حس برای من اتفاق افتاد پس الان دیگه با چشم باز می گم نه یه نه گنده به همه زندگی کوفتی ای که بخواد توش احساس پَر بزنه
.................................
حالا اتفاقهای جالب این روزها ؛ سریع بگم که : گوشی مریم رو دزدیدن بعد مریم رفت شکایت کرد و ما هر دو در عزای گوشی مریم موندیم مریم به خاطر گوشی ِ اِن نود و پنجِ دوست داشتنی اش و من به یاد روزی که با هم رفتیم و هر دو عین هم گوشی خریدیم و اولین اس ام اس کذایی روی اون از چه موجود کذایی تری دریافت شد یادش بخیر ، آقا بالاخره بعد ازچند وقت که گوشی رفت دست آقا دزده ، من و مریم توی باشگاه دانشگاه در حال خوردن جوجه کباب بودیم که گوشی من زنگ خورد
حنا – بله
ناشناس-( با لهجه داغان ترکی و دهاتی روی هم ) شما حنا خانومی ؟ دوستت گوشی اش رو دزدیدن ؟
منو میگی به خودم گفتم این از کجا می دونه حالا دزدیدن گفتم بله گفت من گوشی اش رو خریدم فهمیدم دزدیه !!!!!!!!!!!!!!!! اسم شما توی اس ام اس ها بود، حالا با خودش کار دارم گناه داره خب بدبخت
گوشی رو دادم به مریم طرف بعد از صغری کبری چیدن معلوم شد خوده آقا دزده است و حتمن هیشکی گوشی رو ازش نخریده که حالا می خواد با گرفتن صد تومن ازمریم از شرش خلاص شه مریم گفت باشه و قرار شد دوباره زنگ بزنه مرتیکه نشسته بود همه اس ام اس های ما رو خونده بود خاک بر اون سر دهاتی اش کنم چون حالا ما توی اس ام اس ها هی شوخی شوخی میگیم بهم دکتر، برگشته بود دفعه دوم که به مریم زنگ زده گفته حالا شما پزشکی می خونی ؟ بد بخت فک میکنه دکترها همه باید آمپول بزنن
آقا آخرش بعد از هزارتا حرف نافرم که معلوم شد همچین از مریم ما بدش نیومده می خواسته با مریم قرار بذاره مریم هم با آقا پلیس ها هماهنگ می کنه اما طرف دم به تله نداده آخرش مریم عصبانی میشه که مگه من رو مسخره کردی امتحان دارم هر روز که نمی تونم الاف تو باشم برگشته به مریم گفته ،باشه پس بعد از امتحانات با هم قرار میذاریم آقا ما رو میگی اون قد شاخ در آوردیم که رسید به سقف مرتیکه پرووووووووووو
حالا ممکنه اهل نت هم باشه و این جا رو بخونه پس ایشالله سوسک شی اگه داری اینجا رو میخونی بزهکارِ جرایم علیه اموال
حالا مریم ما رو ببین فقط به خدا شووور از نوع بزهکار مونده بود که بیاد خواستگاریت که اومد دوست جون عیب نداره بهرحال هر چی نباشه ما جرم شناسیم دیگه آخرش یه پارنتر بزهکار هم بد نیست این یکی رو نداشتی به خدا درسته همشون دیوانه و در ذات جانی ان اما این یه بالفعلشه
من رو باش چون طرف دوبار به من زنگ زد و هر دو از یه خط بود سیوش کردم به اسم « دزد » !! فک کن !! البته به عنوان یه جرم شناس باید می نوشتم بزهکار ، کف زن ، سارق یا یه چیزی توی همین مایه ها
........................................
حالا ازمن بشنو
با غضنفر در حال حرکت بودم که یهو یه قالپاقش رفت هوا وسط اتوبان !! مجبور شدم کنار واستم برم قالپاق غضنفرم رو بردارم دیگه ، حالا فک کن؛ زمان شب ،مکان اتوبان حکیم، بنده با یک عدد پالتو و بوتی که با جوراب شلواری پوشیدم دارم خلاف جهت اتوبان پیاده حرکت می کنم یهو دیدم یه پرادو از صد فرسخی زد روی ترمز و واستاد
حالا از ترس دارم میمیرم
این قالپاقه هم معلوم نیست کدوم گوریه !! بعد دیدم دقیقن افتاده کنار پرادو !! یه صلوات فرستادم رفتم به سمت قالپاق ، دیدم پرادویی چه خوشحال و خجسته دل شده واسه خودش و نیشش باز ، توی دلم گفتم الان خیط میشی عزیزم ، رفتم یهو تا شدم کنار اتوبان که قالپاقه روبردارم بیچاره پرادویی حتمن گفت دختره خل شده داره چی کار میکنه هیچی قالپاق رو برداشتم الفرار با سرعت باد رفتم به سمت غضن و پریدم توش قیافه یارو دیدینی بود به خدا
.......................................
اینم از روزمره نگاری ما توی این هفته کذایی
تا بعد
راستی دقیقن سئواله من اینه که چه زمانی قراره این سال مزخرف تموم شه ؟؟ تا همگی دچار خودکشی دست جمعی نشیم نه واقعن زمانش کیه ؟ میگن اول سال به روی یه آدم بد اگه نگاه کنی کل سال داغان میشه من فک کنم هممون جمیعن به بد قیافه ای نگاه کردیم ها
حالا میگی نه باور نکن

3 comments:

گنجشکک اشی مشی said...

دورود /

از بچگی با این سیستم کامنت بلاگر
مشکل داشتم .
سلام حنا
من عاشق اون پرادو ام که به احترام
قالپاقت !! زد رو ترمز :D
من یادمه حنا رو توی گنگ لوییز
اینا دیدم اما مشکلم اینه که یحتمل
یه بار دیدم نهایتن دو بار ..
و الان من مژده و حنا و مریم و فکر
کنم مینا رو کلهم قاطی کردم و
تو الان صاحب الافیوس ( جمع فیس)محسوب
میشی !
به هر حال امیدوارم دزده گوشی
دوستت به وصالش برسه ! و تو هم
از این به بعد یه چیز بهتری از جوراب شلواری بپوشی موقع رانندگی چون هیچ
تضمینی نیست دفعه بعدی با یه تصادف کوچولو دلیل سریالی از تصادفات
سهمگین جاده ای بشی !!!!‌

وقت خوش ./././././././././././.

maryam goli said...

khodaeesh hala kr fekresho mikonam man moghe tahvile sal be surate nahse aroose khanevade negah kardam enshalah emsal dige nemibinamesh

Anonymous said...

hala kheili bad ham nist vase maryam khanooma. too in ghahtie shohar hamin ke oomade bayad khodaro shokr kone