امروز جزیره یواشکی من چهار ساله اش تمام می شود
و
به پنجمین سال زندگی یواشکی خود وارد می شود
و
به پنجمین سال زندگی یواشکی خود وارد می شود
اوضاع بهتر از پارسال نیست ، هر سال که تولد جزیره در چهاردهمین روز مرداد ماه سر می رسد ، میام ببینم از سال قبل تا امسال چه خاکی بر سم ریختم ، پارسال یه سری برنامه ها رو از دست داده بودم و آه و ناله وفغان بودم به خاطر از دست رفتنشان ، امسال پر از تعجبم و شگفتی و گیجی
امسال خیلی اتفاقها رو نخواستم اما افتادند سر راهم آمدند و من را درگیر خود کردند تا اینکه رسیدم به چمدان بستن و دل کندن و رفتن
.........................................
پارسال نبودی و قرار هم نبود باشی من تازه از دنیایی پر از دروغ و سیاهی بلند شده بودم و می خواستم آخر تابستان را با آرامش و تنهایی بگذرانم ، نشد روزها پر از تعلیق گذشت تا رسید به اواخر شهریور
ای کاش آن روز ما هم را نمی دیدیم تا امروز بعد از نزدیک به یک سال من چمدان به دست آواره نشده بودم
.......................................
سال بعد ای کاش یا نباشم و ننویسم یا بهتر از این روزها باشم تا بنویسم
.......................................
2 comments:
به امید روزای خوب توی جزیره
tavalodesh mobarak
omidvaram tavalode 5 salegish por bashe az yade rozhaye khob va shoghe rozhaye behtar
Post a Comment