این عزاداری بد نبود ، نشسن سرِ یه جنازه باید حال خوب تری داشته باشه ، جنازه ها بر نمی گردند !نه بر نمی گردند ! تازه اگه هم برگردند خیلی بده آدم با یه جنازه نشست و برخاست کنه مردم چی می گن؟ می گن طرف داره با روح میره و میاد طرف قاطی کرده و از این اراجیف پشت سرت راه می اندازن دیگه
نه بهتره آدم فقط هر شب جمعه با یه عالمه خاطره بره سر قبر ، بره و فک کنه که چه خوب بودیم یادش بخیر خدا بیامرزتش و بعد سَبُک و خالی برگرده به هر فضایی که زندگی توش جریان داره
خوب یا بد زندگی همین ریختیه مضحک و مسخره و کذایی
فقط فرقش اینه که می گن خاک سرده و فراموشی زود اتفاق می افته ولی من تو رو به هیچ خاکی نسپردم هیچ خاکی
.................................................
من آدم رابطه های ام پی تری نیستم ، من آدم رفاقت های طولانی ام رابطه ای که نرم نرم شروع شه و به تمام اجزای روح ام نفوذ کنه و بعد هم دیگه بیرون نره واسه همینه که زندگی ام هیچ وقت شلوغ نبوده و عین خیابون یک طرفه ای نکردمش که همه بیان و برن ، اینجاست که تنهایی هام طولانی تره
برام جالبه که هستن آدمکهایی که این مدلی زندگی می کنن ، ام پی تری ، امروز سلام و فردا ...، بماند نگیم راحت تریم فقط دنیای همه گیج کننده شده همه همه رو با هم اشتباه میگیرن میان و فک میکنن همرنگ شونی و وقتی نیستی می شی مریم مقدس می شی اُمُل و می شی آدمی که امروزی نیست
باشه ، شما خوبید که امروزی موندی
.....................................................
این سریال آبکی ِ جراحت خنده ام می اندازه
توی پست مریم هم نوشتم که چه جوری می شه که دختری از یه خانواده ی سنتی حاضر بشه با یه ص ی غ ه ی محرمیت کذایی ِ شفاهی که جایی هم ثبت نمیشه بره با مَرده بخوابه بعد در حدی هم که حامله بشه
نه به خدا جُکه
اصلن دختری از این مدل خانواده که این اندازه سُنتیه که دارن خودشون رو می کُشن تا یه جوری این مثلن اَنگ رو پاک کنن ، بعد حاضر میشه رابطه ی ج ن س ی اش تا این حد کامل باشه ، اصلن بگیم اُکی تو با این کلاه ش ر ع ی رفتی توی رابطه و خیالت راحت شد که آره دیگه مَحرم ایم و وای که چقد همه چی آرومه و ما چقد خوشبختیم ، بعد دو تا دختر و پسر امروزی نمی تونن این رابطه رو کنترل کنن؟ باید حامله شه دختره؟ یعنی از پشت کوه اومدن یا بی سوادن یا احمق اند اونم اونا که خب براشون رابطه خارج از چهارچوبه شرعیه
و جالبه که هیچ کسی هم از این محرمیت خبری نداشته جز والدین و اینا این قد دل خجسته بودن ، می دونی چی برام جالبه اینکه من نمی فهمم اگه از نظر شرعی ایرادی نبوده به رابطه ، پس چرا حرف مردم اینقد مهمه یعنی نویسنده خودش هم داره توی پارادوکس مذهب و عرف جامعه گیج می زنه
بعد از اون طرف نگاه کنید اگه قسمت اجرا شدن ص ی غ ه ی مَحرمیت رو از این رابطه بگیریم در واقع اینا دوتا آدم اند که فقط با اطلاع والدین قرار ازدواج داشتن ( مثل خیلی از دختر پسرهای دور و برمون ) حالا اگه با هم می خوابیدن و دختره حامله می شد دختره می شد دخترِ بد ، دختر ه ر ز ه و ف ا ح ش ه چرا ؟ چون از نظر جامعه سنتی تن به رابطه داده بود ه ، اما همین ص ی غ ه مشکل رو حل کرده الان ، ولی بازم به نحو شخصی مشکل حل شده ، چون حرف مردم چی میشه؟ اینا دارن خودشون رو الان برای حرف مردم می کُشن دیگه ، خب پس اگه حرف مردم مهم اند پس این ص ی غ ه ی شفاهی فقط برای محرمیت بوده و بس در حد سلاملیک نه رابطه ج ن س ی و باید از اساس رفت سراغ یه ازدواج رسمی و این محرمیتها نباید پیشنهاد شن
چون می تونن درد سر ساز بشن عین داستان ، خب الان پیام سریال آخرش چیه نمی فهمیم ما این ها خوبه یا بده
نویسنده گیجه اومده یه معضلی رو مطرح کنه اما یه جور ناجور گفته طوریکه هر کسی می تونه مدل خودش اون رو تفسیر کنه ، حتمن خوبه ولی باید زود زود به ازدواج ختم شه حرف سریال حتمن همینه دیگه
.................................................
و بعد هم این که :
خدا ما رو واسه هم نمی خواست
فقط خواست نیمه مون رو دیده باشیم
تو می دونی چقد دلگیره این عشق
داره رو دست ما میمیره این عشق
نه بهتره آدم فقط هر شب جمعه با یه عالمه خاطره بره سر قبر ، بره و فک کنه که چه خوب بودیم یادش بخیر خدا بیامرزتش و بعد سَبُک و خالی برگرده به هر فضایی که زندگی توش جریان داره
خوب یا بد زندگی همین ریختیه مضحک و مسخره و کذایی
فقط فرقش اینه که می گن خاک سرده و فراموشی زود اتفاق می افته ولی من تو رو به هیچ خاکی نسپردم هیچ خاکی
.................................................
من آدم رابطه های ام پی تری نیستم ، من آدم رفاقت های طولانی ام رابطه ای که نرم نرم شروع شه و به تمام اجزای روح ام نفوذ کنه و بعد هم دیگه بیرون نره واسه همینه که زندگی ام هیچ وقت شلوغ نبوده و عین خیابون یک طرفه ای نکردمش که همه بیان و برن ، اینجاست که تنهایی هام طولانی تره
برام جالبه که هستن آدمکهایی که این مدلی زندگی می کنن ، ام پی تری ، امروز سلام و فردا ...، بماند نگیم راحت تریم فقط دنیای همه گیج کننده شده همه همه رو با هم اشتباه میگیرن میان و فک میکنن همرنگ شونی و وقتی نیستی می شی مریم مقدس می شی اُمُل و می شی آدمی که امروزی نیست
باشه ، شما خوبید که امروزی موندی
.....................................................
این سریال آبکی ِ جراحت خنده ام می اندازه
توی پست مریم هم نوشتم که چه جوری می شه که دختری از یه خانواده ی سنتی حاضر بشه با یه ص ی غ ه ی محرمیت کذایی ِ شفاهی که جایی هم ثبت نمیشه بره با مَرده بخوابه بعد در حدی هم که حامله بشه
نه به خدا جُکه
اصلن دختری از این مدل خانواده که این اندازه سُنتیه که دارن خودشون رو می کُشن تا یه جوری این مثلن اَنگ رو پاک کنن ، بعد حاضر میشه رابطه ی ج ن س ی اش تا این حد کامل باشه ، اصلن بگیم اُکی تو با این کلاه ش ر ع ی رفتی توی رابطه و خیالت راحت شد که آره دیگه مَحرم ایم و وای که چقد همه چی آرومه و ما چقد خوشبختیم ، بعد دو تا دختر و پسر امروزی نمی تونن این رابطه رو کنترل کنن؟ باید حامله شه دختره؟ یعنی از پشت کوه اومدن یا بی سوادن یا احمق اند اونم اونا که خب براشون رابطه خارج از چهارچوبه شرعیه
و جالبه که هیچ کسی هم از این محرمیت خبری نداشته جز والدین و اینا این قد دل خجسته بودن ، می دونی چی برام جالبه اینکه من نمی فهمم اگه از نظر شرعی ایرادی نبوده به رابطه ، پس چرا حرف مردم اینقد مهمه یعنی نویسنده خودش هم داره توی پارادوکس مذهب و عرف جامعه گیج می زنه
بعد از اون طرف نگاه کنید اگه قسمت اجرا شدن ص ی غ ه ی مَحرمیت رو از این رابطه بگیریم در واقع اینا دوتا آدم اند که فقط با اطلاع والدین قرار ازدواج داشتن ( مثل خیلی از دختر پسرهای دور و برمون ) حالا اگه با هم می خوابیدن و دختره حامله می شد دختره می شد دخترِ بد ، دختر ه ر ز ه و ف ا ح ش ه چرا ؟ چون از نظر جامعه سنتی تن به رابطه داده بود ه ، اما همین ص ی غ ه مشکل رو حل کرده الان ، ولی بازم به نحو شخصی مشکل حل شده ، چون حرف مردم چی میشه؟ اینا دارن خودشون رو الان برای حرف مردم می کُشن دیگه ، خب پس اگه حرف مردم مهم اند پس این ص ی غ ه ی شفاهی فقط برای محرمیت بوده و بس در حد سلاملیک نه رابطه ج ن س ی و باید از اساس رفت سراغ یه ازدواج رسمی و این محرمیتها نباید پیشنهاد شن
چون می تونن درد سر ساز بشن عین داستان ، خب الان پیام سریال آخرش چیه نمی فهمیم ما این ها خوبه یا بده
نویسنده گیجه اومده یه معضلی رو مطرح کنه اما یه جور ناجور گفته طوریکه هر کسی می تونه مدل خودش اون رو تفسیر کنه ، حتمن خوبه ولی باید زود زود به ازدواج ختم شه حرف سریال حتمن همینه دیگه
.................................................
و بعد هم این که :
خدا ما رو واسه هم نمی خواست
فقط خواست نیمه مون رو دیده باشیم
تو می دونی چقد دلگیره این عشق
داره رو دست ما میمیره این عشق
6 comments:
کاش یه قبری بود که من هم میرفتم و سبک میشدم کاش اصلا میمرد اینطور قابل درکتر بود.
khob bod!
نه خب قرار عوض شد گفت نمیخواد بدی پیک بیاره خودت برام بیاره به احتمال فردا می بینمش اگه توی بلاگ اسپات چیزی ننوشتم چونکه مطمئن نبودم دلم خواست بدونی که می بینمش خب :*
خدا یه وقتایی یه چیزهای رو نمیخواد ما شاید درک نمی کنیم من که حسابی باهاش دعوا دارم سر همین نخواستن هاش
قول داده بود همدیگر رو ببینم ولی بدقولی کرد ندیدیم به همین راحتی زیر قولش زد حتی یه توضیح هم نداد هیچ.
دورود /
حالی داری تو میشنی 3ریال میبینی !
فیلم ببین .. فیلم درست حسابی .
من اون مدل آدم رفاقتی که تو میگی نیستم یعنی رفاقتهام شبیه تو نیست اما از اون یکی مدل هم نیستم که فکر کنم حالا باید رفاقته رسوخی باشه !
نه فکر میکنم احترام متقابل باشه توی رفاقت خیلی بهتره . احترام مهمترین فاز رفاقته ..
فیلم ببین بهتره ..
وقت خوش ././././././././././.
Post a Comment