Thursday, November 09, 2006

کافی شاپ بازی در جزیره


دیروز در یک حرکت انتحاری من و ساناز و پروشات رفتیم به سوی کافی شاپ بازی
اول بعد از هزار بار راضی کردن ساناز خانوم ساعت 5 ونک قرار گذاشتیم بعد تصمیم گرفتیم که بجای کافه آناناس و کافه فرانسه وباقی کافه های تکراری ونک و وزرا و گاندی یه جای جدید بریم به پیشنهاد من که ایشالله دیگه از این پیشنهاد ها نمی دم رفتیم خیابون خشایار تا هم سرخه رو ببینیم که دیدیم و چقدر بوت های خوشگلی آورده بود بعد هم گفتیم بریم یه کافه جدید پیدا کنیم بهر حال تا ته خشایار رفتیم و رسیدیم به کافه آمو یعنی همون کشف جدید مون رفتیم تو دیدیم داره گوگوش پخش می شه وانم از نوع غریبه آشنا بعد شهیار قنبری و از این حرفا
منو که او مد جلومون دیدیم ته اش نوشته فال قهوه 5000 و قلیون میوه ا ی در همین حال 2 تا خانم هم کنار ما در حال قلیون کشیدن بودن حالا بماند که نظر شما چیه ولی راستش من اصلن از قلیون هر چی شبیه اون که تولید دود کنه متنفرم
بهر حال یه هات چیبس با آب آناناس و کوکاکا سفارش دادیم که ای کاش نمی دادیم و پولی سلفیدیم و اومدیم بیرون
اما خوبیش این بود که بعد از اومدن پروشات رفتیم کافه کازه توی پاساژ ونک و این بار یه چیپس و پنیر واقعی رو خوردیم مهمون پروشات جونم بابت شیرینی لپ تاپ نوش که ایشالله مبارکش باشه و چرخاش براش بچرخه
احتمالاً می گید کارد بخوره به اون شکمتون ولی خداییش خوش گذشت چقدر هم سرد بود هوای تهرون بد داره سرد می شه بخصوص شبها مثل امشب که خیلی یخه

1 comment:

Proshat said...

قابلی نداشت...
این هم اولین کلمات فارسی نوت بوک مربوطه