دیدین این هیکل میزون ها رو ! جایی با الف عزیز بودیم و موقعیت مون خوب بود برای تحلیل آدمهایی که مدام جلوی ما رژه می رفتن ، دو تا از این هیکل میزون ها که عشق بازو و سینه کشته تشون روبروی ما واستاده بودن یه مدتی همین جور رفتم توی نخشون بعد با خودم گفتم
اون بازو و سینه چندش آور رو باور کنیم یا اون چشمهای خمار چندش آور تر رو
!!
چرا هیچی تان به هیچی تان نمی آید
!
No comments:
Post a Comment