Saturday, August 01, 2009

تولد سه سالگی جزیره

یازدهم مرداد ماه این جزیره یواشکی سه ساله می شود
سه سالگی ات مبارک یواشکی جان
..............................
پارسال روزهای خوش تری بود
یعنی امیدوار کننده تر بود،نسبت به همه چیز نگاه ام خوب بود
حس می کردم اون چیزهایی که همیشه دنبالشون بودم حالا یکی یکی داره اتفاق می افته
اما نمی دونم چرا همه اش پرید
من نتونستم نگه شون دارم یا نه جزیی از قسمت من نبودن
چون من همه تلاشم رو کردم به هر درو دیواری زدم تا بشه اما بعد یه سال همه پودر شدن رفتن هوا
انگار از اول مال من نبودن انگار به زور می خواستم مال من باشن
اما اگه قرار نبود مال من باشن چرا توی مسیر من قرار گرفتن
چرا خدا خواست که تا آخرین قسمت و ته ترین عمق اون اتفاق من برم
هان چرا
این سئوالها مدام می ره و میآد
می دونم که نباید خودم رو درگیر گذشته کنم چون گذشته رفته مهم اتفاقهایی که قراره بیفته البته اگه بیفته
...................................
اوضاع مثل سابقه همه چی در حال دور باطل
این وسط اتفاقهایی می افته که من دیگه نسبت بهشون مطمئن نیستم
زندگی به من یاد داده که هیچی ابدی نیست
...................................
باز هم صبرمی کنم

No comments: