Wednesday, August 19, 2009

پست پیش از ماه رمضان

خیلی بده یه حس معلق بودن همیشه باهات باشه ! یه مدتیه همش فک می کنم یه سری کار عقب مونده دارم که باید انجام بدم و نمی دونم آخرش میتونم انجام بدم یا نه مدام فک می کنم مثبت نیستم، موثر نیستم ،یه چیزی توی برنامه ام کمه که انگار ازش خبر ندارم چیه !کاش درست می شد این تعلق مسخره
..........................................................................................
چرا من برای آدمهایی که پشیزی ارزش نداشتن مایه گذاشتم اونم مایه فراوون اونقدر که حالا وقتی یادم می یاد قاطی می کنم فک می کنم همش از سر بی سیاستی و سادگی زیاد از حد منه، باور و اعتماد بی جا نسبت به آدمها ! اینکه به ریشم می خندن حسابی داغونم می کنه ، اه آدمه مزخرفی ام که سریع باور می کنم
........................................................................................
گفته بودم که هفته قبل یه سری مراسم خاله زنکی از جمله حنابندون و جهاز برون و عقد و عروسی و پاتختی داشتیم همه رو رفتم نتیجه تحقیقات انجام شده اینکه از مردهای بی عرضۀ بی ثباتِ بچه ننه ای که اسیر دست خونواده هستن و ننه شون بهشون بگه بمیر در جا فوت می کنن به شدت دوری کرده و اگه کاملن آدم مستقلی هستید که از دخالتهای دیگران رنج میبرید و دهن بینی همسرتون آزارتون میده با این جور مردها وصلت نکنید ، ما که به عینه دیدیم همسر این مدلی رو و خانواده داغونشون رو، مامان می گفت خوبه تو عروس نیستی حتمن تا حالا دق کرده بودی، راست می گفت اون قدر حرص خوردم که وسط عقد دیگه نتونستم این نمایش مسخرۀ عذاب آور ِ خانواده دامادِ بی عرضه رو تحمل کنم و اومدم بیرون ، واقعن مسخره بود جالبه هر گندی می زدند رو هم به اسمه اینکه این رسممونه ماست مالی میکردن،لازم به ذکره خانواده داماد بی ثبات تُرک تشریف داشتن من قصد توهین ندارم اما اگه واقعن ترکها اینقد رسمهای تهوع آور دارن بهتره یه فکر اساسی برای خودشون بکنن بده به خدا آزاردهنده هست! خدا نصیب نکنه
..............................................................................................
فیش موبایلم اومده از اول خرداد ماه تا اول مرداد ماه، اون وقت بابت اس ام اس زده دوهزار تومن مگه توی این مدت اس ام اس ها قطع نبود ؟ پس من چه جوری این همه اس ام اس زدم خودم هم نمی دونم
............................................................................................
بابت نزدیک شدن ماه رمضون فردا با رفقا آخرین ناهار قبل ماه رمضون رو در جایی دنج خواهیم خورد البته بی حرف پیش
...............................................................................................
واسه مهمونی هایی که گفتم، رفتم آرایشگاه برای میک آپ یارو چهار تا دونه مژه مصنوعی از این دونه ای ها برام گذاشت بدبخت شدم معلوم نبود اینارو با چی چسبونده بود نمی دونم چسب رازی بود یا بدتر از اون، بیچارم کرد تا همین امروز من با یه سری مژۀ شهلا همه جا رفتم هر مدل اداره ای که فک کنی، جالب اینجا بود که صدبار رفتم حموم زیر آب گرم گرفتمش شصت بار شبها وقت شستن آرایش با هاش ور می رفتم اقا مگه کنده می شد آخرش هم که کنده شد شصت تا مژه دیگه خودم رو هم کند خاک بر اون سرش با اون آرایشی که کرد و با اون مژه ای که گذاشتش
...............................................................................................
حالا که داره ماه رمضون میاد دلم حلیم و آش رشته و کله پاچه و کباب روزنامه ای می خواد و همین


No comments: