من هنوز در پی آنم
آنی که تمام خوبیها در او جمع باشد
و تمام ِ او در تمام ِ لحظه لحظه های من غرق
من هنوز می خواهم به اویی برسم
که بی تردید هرگز نخواهم رسید
آنی که تمام خوبیها در او جمع باشد
و تمام ِ او در تمام ِ لحظه لحظه های من غرق
من هنوز می خواهم به اویی برسم
که بی تردید هرگز نخواهم رسید
و این لحظه لحظۀ نرسیدن را تا رسیدن به او
با تمام وجود دوست خواهم داشت
........................................................
این هوای محشر رو من چی کارش کنم؟ جز اینکه بارونی خوجگله رو بپوشم ،یقه اش رو عین هنرپیشه های فرانسوی بیارم بالا، دستام رو توی جیبم بذارم و گرمای دستات رو دور بازوم حس کنم
..........................................................
دلم وقتی هوا این مدلی میشه یه عالمه کافه ویونای پارک پرنس رو می خواد، یه قهوه فرانسۀ اصل با یه ویوی خوجگل از زمین خیس مجتمع ! سکوت و آرامش و گرفتاری دو نگاه
..........................................................
در حوالی احوال من حالی است که دیگر تکرار نخواهد شد
No comments:
Post a Comment