Sunday, July 25, 2010

خزعبلات

بعضی موقع ها توی این خیابونها چیزهایی می بینی که شاخ در می آری به خدا ، احتمالن از خیابون شونزده آذر گذشتید شونزده آذر رو که به سمت بلوار بیایید بالا یه ساختمونی می بینی نوشته « مرکز رشد استعدادهای درخشان » بعد زیرش نوشته « مراد » !! آقا من و مریم مثل همیشه در یک پیاده روی ای که قرار بود به هفت تیر و مانتو خریدن منتهی بشه داشتیم از دانشگاه به سمت بلوار می رفتیم که از جلوی این ساختمون رد شدیم
منم اول چشمم افتاد به مراد
به مریم می گم تو رو خدا ببیین اینجا رو طرف عضو مرکز استعدادهای درخشانه بعد ازش می پرسن شما کجا عضوید می گه من در یک اِن جی اُ عضوم ان جی ا ی مراد !!!! آخه برادر من هر عبارت طولانی رو که نمیا ن اولش رو بهم بچسبونن و تا دیدن که یه واژه ی معنی دار درست شد نمیگن خب اکی اختصاری اش کردیم دیگه مراد خیلی خوب
فک کن توی این انجمن همه بچه های فوق لیسانس و دکتری با رتبه های ممتاز عضون ( چون خودم ارشد عضو بودم اما این اسم کذایی رو نداشت ) بعد طرف باید هر جا می ره بنویسه عضویت در انجمن مراد

حالا قضیه به این جا ختم نشد که ، من و مریم رو نمی شناسین یعنی وقتی با همیم فقط کافیه سوژه بدین دستمون دیگه کارناوال شادی داشتیم تا دم هفت تیر یعنی هر اسم مزخرفی رو که فکرش رو کنی ما براش عبارت پیدا می کردیم حالا زبونم قاصره که چه عبارت های کذایی و بی معنی ای برای اسم های هردمبیل درآوردیم بهرحال اساعه ادبه اما خیلی سوژه باحالی بود برای وقت پیاده روی ما
.....................................................
طرف اومده توی نت دنبال دوست دختر فک می کنی ای دی اش چیه برگ گل یاس
!!! یعنی ملت قاطی ان تو فک کن پسره اسمش این باشه بعد می گه توی دارقوز آباد ممسنی کارخونه داره با هزارتا شغل دیگه هنرپیشه هم هست تازه بعد از خودش تعریف هم می کنه می گه من خوشتیپ شهرمونم
احتمالن تو ی شهرشون میگن بهش قلی خوشگله !!! اعتماد به نفس در حد بوندس لیگا نه در حد جام جهانی !! فک کن چی فک می کرده که برای هر کسی ادد ِ دوستی می فرسته نه خدا روزی ات رو جایی دیگه حواله کنه برگ جون !!! وای خدا باید عکسش رو میدید خیلی با حال بود کجکی تو ی آتلیه شهرشون انداخته بود فکلی !! من و مریم یه روزه داریم میخندیم
برگ گل یاس رو دیگه کجای دلم بذارم آخه
.....................................................
طرف برگشته به مادر شوهرش گفته وای مامان جون چه خوشگل شدید
مامان شوهره برگشته بهش گفته الان مامان جونم فردا زنیکه !!!!!!! وای خدای من این تصور خانواده های ایرانیه این گارد سنتی مادرشوهر در برابر عروسه
این دنیای زیابی ماست
بهش گفتم به مادر شوهرت بگو حالا اگه قرار بود این رو بهت نگیم هم خودت سوژه داد ی دست ملت
.......................................................
فارسی وان قطع شد و من تازه فهمیدم که فارسی وان چه حضوری مهمی داشته مامان الان چند روزه واقعن افسرده است چون از سالوادور و نودل خوران کره ای و فک و فامیل های ویکتوریا و الباقی خبری نیست به جون خودم انگار یکی از اعضای خونمون رفته و دیگه نیست
وای من این همه غم نبودنش رو کجای دلم بذارم
...........................................................
این خزعبلات من طبیعیه مگه نه ؟؟ خب من حالم خوب نیست عزیزم اما سوژه های خنده ، خدا رو شکر دو رو برمون زیاده
خدا یا این همه خوشی رو از ما نگیر
صلوات
صلوات دوم روبلند تر برفست بی مادر شوهر از دنیا نری
اون عقبی ها آقایون شما هم برفستید به امید بازگشت عضو سفر کرده و غریب خونه فارسی وان جون

3 comments:

مریم گلی said...

کم با مادر شوهر مشکل داشتیم این فارسی وانم هی با این افسانه افسونگر شدیدترش کرد با اون عروسه که مدام پیشبند بسته بودو غذا درست میکرد و تا کمر واسه مادرشوهرش تا میشد خداروشکر قطع شد!اما در باب تلخیص کردن کلمات کاش میشد اون عباراتی که ما مختصر کردیم بگیم تا بفهمن ممکنه چی ازش دربیاد.آقا این برگ گل دم کرده هم کشت مارو با این تیپش دلمو برد به خدا به لرستون

گنجشکک اشی مشی said...

دورود /

یعنی ها منو بکشن تیکه تیکه ام بکنن چیز تو چیزم بکنن و در نیارن محاله دستم بره کنترل رو فشار بدم روی
کفو و محض رضای عمر دو دیقه بخوام وقت بزارم واس دیدنش !!‌

توضیح اینکه کفو اختصار همان کانال فارسی وان کذایی می باشد .


وقت خوش ././././././././././.

زودیاک said...

درود

"مراد" ... اینجا که اسمایلی نداره بدبختانه ولی من الان از خنده روده بُر شدم به خدا!!
عجب مرکزی .. مراد... پخخخخخخخ!!!

بابا تو این یاهو مسنجر که آدم پیدا نمی شه. 1 در 1000ره به خدا. مسخرس بابا.

پستتون آخر شبی بد جورررر چسبیبد که هیچ چسبی نمیچسبوندش! قربون فارسی 1 برم که نگاش نمی کنم و ملت و ... کرده!!!