بدون شرح
دیشب توی یه ماشین نشسته بودم که دیدم دو تا آقای مسن داشتن با هم حرف می زدن که حرفشون کشیده شد به یه ماجرای تعارف آمیز یه دفعه یکی شون برگشت به اون یکی گفت مشغول الذمبه ای اگه قبول نکنی
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقا منو میگی مگه می تونستم نخندم داشتم می ترکیدم آخه ذمبه دیگه چه صیغه ای بود من که نفهمیدم تا اون جا که ما می دونیم معمولن اگه خیلی بخوان عامیانه صحبت کنن می گن مشغول الذُمه به جای صحیح کلمه که هست مشغول الذِمه
بهر حال این ذمبه منو یاد اون کارتونه انداخته بودکه سگارو یه سگ داشت اسمش ذمبه بود همون که می گفت این علامته مخصوصه فلانی است احترام بگذارید و از این اراجیف حالا تصور کنید که شما می خوای یه نفر رو قسم بدی می گی تو رو مشغول یه هاپوی تپلی به نام ذمبه می کنم آقا الان هم که دارم می نویسم دارم منفجر می شم از خنده آخه چرا ماها هنوز آدمای تحصیل کردمون هم بعضی موقعها این قد غلط حرف می زنن
توجه کنید
برو اون کلیت قلف رو بیار با کربیت تا سَموَر رو روشن کنم اون سَلط رو هم باید ببرم بذارم لب دیفالِ مَچّد تا مشغول الذمبه نشم
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقا منو میگی مگه می تونستم نخندم داشتم می ترکیدم آخه ذمبه دیگه چه صیغه ای بود من که نفهمیدم تا اون جا که ما می دونیم معمولن اگه خیلی بخوان عامیانه صحبت کنن می گن مشغول الذُمه به جای صحیح کلمه که هست مشغول الذِمه
بهر حال این ذمبه منو یاد اون کارتونه انداخته بودکه سگارو یه سگ داشت اسمش ذمبه بود همون که می گفت این علامته مخصوصه فلانی است احترام بگذارید و از این اراجیف حالا تصور کنید که شما می خوای یه نفر رو قسم بدی می گی تو رو مشغول یه هاپوی تپلی به نام ذمبه می کنم آقا الان هم که دارم می نویسم دارم منفجر می شم از خنده آخه چرا ماها هنوز آدمای تحصیل کردمون هم بعضی موقعها این قد غلط حرف می زنن
توجه کنید
برو اون کلیت قلف رو بیار با کربیت تا سَموَر رو روشن کنم اون سَلط رو هم باید ببرم بذارم لب دیفالِ مَچّد تا مشغول الذمبه نشم
4 comments:
وای خیلی با مزه بود .منم یاد همون سگه افتادم.
خب دختر خوب تهرونی قدیمی لطفش به همین غلط حرف زدن ها و تیکه های عربیشه
از شوخی گذشته دلم تنگ شده واسه حکماً، طیارهو شوفر گفتن های قدیمی های خانواده
:)))
میتی کمون!
زمبه خیلی باحال بود! من خیلی دوسش داشتم. من اگه توی تاکسی بودم قطعاً با صدای بلند قهقهه می زدم!
این که خوبه. من یه بار شنیدم یکی گفت مشغول دمبه ای. خوب دیگه به جای یه هاپی تپل بذار یه ببعی چاق و خپل با یه عالمه دنبه!!!
Post a Comment