Thursday, October 12, 2006

جزیره خوشمزه
خب خدارو شکر که خیالم راحت شد کم کم داشتم نگران می شدم اخه این چه جزیره ای که داره به خشکسالی می رسه البته که وفور نعمت در این یک سال و اندی انچنان بی شائبه افزایش داشته که من از بیانش قاصرم با این حال من که دیشب خیالم راحت شد که خداجون نه یادش رفته که پاییز اومده نه مارو مشمول غضب الهی کرده هنوز امت هیشه در صحنه جزیره من رو دوست داره و خدارو سپاس که من اشتباه می کردم و باران دیشب دلیل مدعای منه از این جهت که خداجون ما رو از نعماتش محروم نکرده اره خیب اولش دچار این ظن شدم که نکنه اون قد هوا گرم شه که جزیره کن فیکون شه نکنه من جوون نشده پیر شم نکنه حالا که بعد بوقی وبلاگ دار شدیم خدا هم مارو تحریم کنه و من بعد از منفجر شدن جزیره ام دیگه بی خانمان و بد بخت و فلک زده شم و همین 4 تا ادمی که از سر رفاقت
معرفت خرج می کنن و من رو میخونن اونا هم برن ای بابا چه خیالا که نکردیم در این روزای گرم خشکسالی
اما باز هم شکر که به خیر گذاشت اصولن جزیره ای که فقط 4 تا ساکن داشته باشه و بارونی هم بشه خیلی بهتر از جزیره ای که کرور کرور ساکن داره و کویر و خشک و برهوته
فراموش نکید تعداد دوست جونها توی هر قلمرو حاکمیتی مهم نیست این مهمه که شما توی قلمروی حاکمییتتون حال کنید با یه هوای ملس که می برتتون به جاهای دور دور با رفقایی که عین شما با این هوای خوشمزه رفتن به اغما
این خیلی بهتر که هی بگید من سپاهی از رفقایی رو توی جزیره ام دارم که همه بیچاره ها دارن از تشنگی و گرما جون میدن
بماند من که به پاس این بارون باحال که هوا رو امروز خوشمزه کرده حسابی کوکم
امیدوارم شما دوست جونهای من هم امروز رو حال و حول کنید صفا کنید که از این هواهای خوشمزه توی این جزیره دود گرفته کم پیدا می شه
راستی یه موقع فکر نکنید حنا زده به سرش و داره چرند پرند میگه ها نه بابا سالمم به خدا یعنی این طوری فکر میکنم
البته مهم هم اینه که من خودم چی فکر کنم
نه؟

2 comments:

Anonymous said...

خوب خدا رو شکر که حالت خوبه .تو هم چند وقتی است که خبری ازت نیست .امیدوارم که همگی خوب و خوش باشید

sanaz said...

نگران نباش دوست جون. بقیه رو نمیدونم ولی منم از این هوای خوشمزه حالی به حالی میشم و میرم تو هپروت. کیف کن از هوا و بارون و خیلی چیزای دیگه. که بهتر از اون اندر جهان نباشد. جان چه شعری ساختم.