Thursday, September 28, 2006

دنیای من مال خودمه .......نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب به سلامتی هیچ وقت دردسرهای بنده کم نیستند و من اصلن بدون درد سر مفهومه وجودی ام رو از دست می دم امروز دیدم هم جزیره ای که از بد حادثه عین بنده حقیر مدام درگیر بازیهای پیچیده از جهت شغل کثیف وکالت میشه به من زنگ زد و گفت که بابت یه کار وکالت که 1 سالی میشه درگیرش شده بود به دردسر افتاده
چرا؟؟
چون اقای محترم موکل پشیمون شده و رفته بعد از یک سال شکایت رو پس گرفته بدون این که یک قرون پول داده باشه بابت حق زحمه و حالا هم جزیره ای قصد کرده بود که چکی روکه از اونها توی دست داره ببره بذاره اجرا و چک رو برگشت بزنه
بعد هم مفقود الاثر شد و تا عصر گوشی اش خاموش می زد شب که پیداش شد داغون و بهم ریخته بود
چرا؟؟؟
بابت این که تا 5 ساعت فقط جر و بحث و دعوا کرده بود خدا رو شکر که توی بزن بزن چندان داخل نشده بود یا اگه هم شده بود به من نگفت..... فهمیدم که قضیه از این قرار بوده که اونها هم می خوان برن علیه هم جزیره ای من شکایت خیانت در امانت کنن این رو که شنیدم باز وا رفتم احساس کردم من دیگه ظرفیته این همه دردسر رو ندارم حالم داره از رشته ای که منو به دردسر انداخته بهم می خوره...... با هم جزیره ای حسابی بحث کردم اخرش ازش خواستم که بره چک رو بهش پس بده و قال قضیه رو بکنه وتمام !!
هم جزیره ای تعجب کرد این که حالا که بیشتر از همیشه به یک قرون دوزار هامون سخت احتیاج داریم چرا دارم از این پول که خیلی هم می تونه زیاد باشه می گذرم پولی که می تونه یهو خیلی بهمون کمک کنه و نجاتمون بده و از این سردر گمی توی این جزیره بی در و پیکر مارو نجات بده اما گفتم نمی خوام حوصله دردسر و شروع دوباره هیجان رو ندارو دیگه بسته........ به خدا بسته
اینه که هر کی به من میرسه میگه با این روحیه چرا اومدی حقوق خوندی؟؟
وقتی برای رفیقی گفتم که من فقط قصد ادامه تحصیل دارم و می خوام با تدریس و کارهای تحقیقی دنبال زندگی ام برم تعجب کرد و گفت چرا پس دنبال وکالت نمی ری و من گفتم چون دوست ندارم و اون به نحو حاضر جوابانه ای گفت خب چرا پس رفتی این رشته رو خوندی ؟؟
حیف که این رفیق روسال به سال می بینم و چندان هم رفاقتی از نوع مخصوص به خودم باهاش ندارم و بحثمون توی مجلسی بود که اصلن جاش نبود که توضیحی بهش بدم فقط به شوخی گفتم اره الان وقتشه که صورت منو شطرنجی کنی
اخه حتمن انتظار داشت بگم وای من مجبور شدم بیام این رشته ...من بی تقصیر بودم ... من بابت حرف مردم اومدم یا که به خاطره حرف خانواده ام
اما دوست عزیزهمون طوری که بهت گفتم من مجبور نشدم که بیام حقوق بخونم اون روزی که من این رشته رو انتخاب کردم زمین و آسمون رو عشق دکتر شدن کشته بود و همه پی رشته های پزشکی داشتن خودشون رو به در و دیوار می کوبوندن همون طوری که تو و امثال تو به دستور خانواده یا به روال سنتی حاکم توی جزیره رفتین و تجربی خوندین من پام رو کردم توی یه کفش تا ادبیاتن بخونم بعد هم بهترین رشته مربوط به رشتمو قبول شدم با این تفکر که همه چی به ایده ال من نزدیکه و لی وقتی وارد شدم دیدم دنیا با چیزی که من فکر می کردم فرق می کرد اما کم نیاوردم و ادامه دادم فقط دنبال وکالت نرفتم و نمی رم مگه اینکه از همه جا رونده بشم
ازم پرسیدی چرا پس ادامه تحصیل دادی و ارشد گرفتی جوابش ساده است چون نمی خواستم با مدرکی که دوستش داشتم به سراغ وکالتی که ازش و از جو مزخزفش بدم می اد برم به علاوه نمیخواستم با رشته ای که براش رزحمت کشیده بودم برم خونه دار شم چون از نظر من درس می خونیم که بیرون خونه اجتماعی بودن رو بهتر یاد بگیریم نه اینکه فقط یه همسر یا مادر تحصیل کرده باشیم مضاف بر این که ابدا حاضر نبودم که با رشته حقوق برم کارای غیر مرتبط با رشته ام رو بکنم پس بهترین گزینه ادامه تحصیل بود تا همیشه توی جریان خوش مزه رشته ام باشم و بتونم به تدریس و تحقیق که دغدغه اصلی ام بود برسم و نهایت تلاشم رو هم کردم و رفقا می دونن که هنوز کوتاه نیومدم و اگه خدا بخواد موفق می شم فقط کافیه اون بخواد و تلاشام رو فقط ببینه همین وبس !
اینارو نوشتم در حمایت از تمام رفقای خودم که حقوق خوندن ولی حاضر نیستند توی شغل کثیف البته دهن پر کن و به ظاهر پر درامد وارد شن و با ادامه تحصیل هدف دیگه ای رو پیشه رو دارن
کاش رفقای به ظاهر دگر اندیش و روشنفکر که توی این جزیره هم کم نیستند بلد بودن واقیعت رو ببینن نه اینکه واقعیت رو برای خودشون تصویر کنن

3 comments:

Anonymous said...

حنا جان هیچکدوممون اون ایده آلی که میخواستیم رو پیدا نکردیم. اما تحسینت میکنم که هنوز رو پای خودت واستادی و هنوز یه هدف داری. تو موفقی

Anonymous said...

سلام حنا خانوم ،نگران نباش همه چی درست میشه .به خدا توکل کن

sanaz said...

حنا خانوم. گلاب حانوم. ای بابا. بیخیال. ما هرچقدر برای این و اون توضیح بدیم که بابا ما رو زوری این رشته نفرستادند و ایراد از ما نبوده و خودمون به عشق این رشته حرف روی اعتقاد جامعه ای گذاشتیم از نظرش حقوق خوندن ما خیلی احمقانه بوده وقتی میتونستیم پزشکی یا مهندسی بخونبم، به گوش هیچ کس نمیره.بیخیال.